بعد از سفر محمد جواد ظریف به ۳ کشور اروپایی فنلاند، سوئد و نروژ دیروز رئیس دستگاه دیپلماسی کشور طی حضور خود در فرانسه، دیدار و گفتو گوهایی را با امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه انجام داد که در شرایط کنونی این دیدار و مذاکرات از اهمیت ویژهای برخوردار است. به خصوص که در طول هفتهها و ماههای اخیر تلاشهای بسیار گسترده و وسیعی از جانب کاخ الیزه برای کاهش تنش میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. دیپلماسی ایرانی در گفتوگویی با احد رضائیان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالملل به بررسی و واکاوی بیشتر اهمیت دیدار ظریف و مکرون پرداخته است که در ادامه میخوانید:
با توجه به اینکه کشورهای اروپایی حوزه اسکاندیناوی از وزن دیپلماتیک چندان بالایی به خصوص در کاهش تنش ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران برخوردار نیستند، سفر به این کشورها با چه هدف یا اهدافی از سوی رئیس دستگاه دیپلماسی صورت گرفته است؟
چنان که شما هم به درستی اشاره کردید اگر چه کشورهای اروپایی حوزه اسکاندیناوی از وزن دیپلماتیک چندان بالایی برخوردار نیستند، اما محمد جواد ظریف با هدف فضاسازی رسانهای علیه کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ به سفر و حضور در شمال اروپا اقدام کرد تا بتواند از یک سو تحریمهای سیاسی علیه خود را بیاعتبار نشان دهد و از سوی دیگر با یک فضاسازی رسانهای باعث واکنشهای رئیس جمهور آمریکا شود. در این رابطه محمد جواد ظریف به درستی به این نتیجه رسیده که دونالد ترامپ شخصیتی است که اگر در معرض فضاسازی رسانهای قرار گیرد عکس العملهای به شدت نابخردانه از خود بروز خواهد داد که وجه خود و آمریکا و مهمتر از آن سیاستهایش علیه ایران را زیر سوال میبرد و این وضعیت را برای واشنگتن در قبال تهران پیچیده تر میکند.
البته در کنار این مسئله به نظر میرسد که ظریف با هدف استفاده از شکاف میان کشورهای اروپایی، به خصوص آلمان، فرانسه و حتی شخص بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر جدید انگلستان با دونالد ترامپ به سود منافع جمهوری اسلامی ایران این سفر را انجام داده باشد. البته نباید شرایط حساس کنونی ایران در ورود به گام سوم در کاهش تعهدات برجامی و نیز تحولات خاورمیانه را هم از نظر دور داشت که، هم برای ایران و هم برای اروپا و حتی برای ایالات متحده آمریکا از اهمیت ویژهای برخوردار است. به گونهای که این مسائل در این روز ها به کانون رایزنی و گفتوگوهای دیپلماتیک محمدجواد ظریف با مقامات کشورهای اسکاندیناوی هم بدل شده است.
دلایل تلاشهای امانوئل مکرون برای حمایت از برجام و ایران چیست؟
نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد این است که اساساً تمام تلاشهای امانوئل مکرون در چارچوب طرح انجماد در برابر انجماد میتواند در دو سناریو خلاصه شود؛ سناریوی اول به تقسیم وظایف میان فرانسه و ایالات متحده آمریکا در قالب پلیس خوب و پلیس بد باز میگردد تا بتوانند با ارائه چهره تند از آمریکا در قبال ایران و وجه حمایتی مکرون از تهران، سیاست چماق و هویج را در قبال جمهوری اسلامی ایران پی بگیرند که البته من با این سناریو چندان موافق نیستم و آن را دور از واقعیت میدانم. اما در سناریوی دیگر این احتمال وجود دارد که به دلیل شرایط کنونی اتحادیه اروپا چون اکنون خلاء رهبری و هماهنگی در اتحادیه اروپا بیش از پیش احساس میشود مکرون با استفاده از این فرصت در تلاش است تا هم رهبری سیاسی و دیپلماتیک خود در جامعه اروپا را شکل دهد و هم به پررنگتر شدن وجه اش در جامعه فرانسه، آن هم در شرایطی که این کشور به کانون اعتراضات جلیقه زردها بدل شده است.
به عبارت دیگر اکنون مکرون از برگ برنده ایران برای نمایش قدرت خود در روابط بین الملل استفاده میکند. در حالی که اکنون تهران به پاشنه آشیل سیاست های کاخ سفید بدل شده است. البته در این میان نکته بسیار مهمی که نباید فراموش شود این است که بیش از آن که تنش ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران برای فرانسه مهم باشد، این نتیجه اختلافات پکن با واشنگتن است که میتواند اهمیت ویژهای برای پاریس با خود به همراه داشته باشد. لذا در تنش ایالات متحده آمریکا با چین، ایران تنها یک مهره برای افزایش منافع فرانسه به شمار می رود.
تبعات مربوط به احتمال عملیاتی شدن گام سوم ایران در کاهش تعهدات برجامی تا چه اندازه می تواند بازی مد نظر مکرون را به چالش بکشد؟
نکته بسیار مهم این است که حاکمیت در ایران به هیچ وجه از مواضع و تصمیمات قاره سبز در حمایت از ایران رضایت ندارد. لذا نمیتوان گفت احتمال دارد ایران گام سوم را در کاهش تعهدات برجامی برندارد. بلکه قطعاً ایران به سمت کاهش تعهدات برجامی تا کمتر از دو هفته پیش خواهد رفت. از این رو شرایط برای ایران به مراتب پیچیده تر خواهد شد. همان گونه که در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان داشتم اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی سبب شده است که بازیهای تهران از قبل قابل پیش بینی باشد و این به عنوان پاشنه آشیل سیاست خارجی ایران در روابط بین الملل عمل می کند. چرا که فرانسه با اشراف بر این مسئله است که به دنبال انجام بازی خود در برابر ایران است. حتی معتقدم که مسئله فعال شدن مکانیسم ماشه اکنون بیش از پیش میتواند در دستور کار قاره سبز قرار گیرد.